صبح ساعت هشت و ربع توی دفتر بودم
تمن ا زنگید
گفتم وای سر صبحی این خرش هوس چی کرده خدایا
بله تم نا صبح بخیر
اووم یه کاری داشتم باهات صب بخیر
با بگیر بخواب سر صبحی چه کاری
از خواب بیدارت کردم ؟
نخیر درم چای میخورم
لطفا برام تن ماهی و کنسرو لوبیا و کیلوچه بخر
واییییییی
الان نمیتونم بذار حالم سرجاش بیاد باشه
خیلی خوب یادت نره ها
صبح کی اینارو میخوره اخه
دوتا تن ماهی و کنسرو و کیلوچه سیصد تومن خدا بده برکت
ارزو میگه کاری نداری جایی
میگم ن
منو برسون خانم دکتر رو ببینم
خانم دکتر کجان
بیمارستان
ع اینه دکتر
شلوار از کونش میفته ک
کل تن و گوشتش و لباس و کیف 38 کیلو نمیشه
با ماسک و روسری کرمی گل گلی
میگم مگه پیاده نمیشی
نه خانم دکتر هم بیاد بریم قبرستان!!
قبرستان!!!
شوخیت گرفته سر صبحی ها
خانم دکتر کجا بریم
بریم ارزو جون قبرستان
میخوایین گواهی فوت بدین؟
مرده زنده شده؟
کسیو انداختن اونجا؟؟؟
بریم حالا
تلک و هلک رفتیم رسیدیم
هیشکی نیس
خادم هم کنار مردها تو حجره اش خوابیده
منم پیاده نشدم
با ما چه ک هر چی
داشتم تو گوشی میچرخیدم
20 دقیقه دیگه پیداشون شد.
ن اوضاع عادیه
هیچ خبری هم نیس
بزن بریم داخل شهر بابا
اینا دیوانه ان
آی فیلم داره یه مستند گردشگری نشون میده رفته گرمسار کوه نمکش
برا من جذاب نیس
این مجری مسن اصن سلیقه اش خوش ایند نیس بعد میره روستای پاده تو دل کویر
توی گرمسار از پانسیون اسب در میاره
پانسیون پارکینگ اسب هاس
وقتی اسب داری ولی محلشو نداری میبری پانسیون
هزینه اشو میدی
سال 96 یه کارآموز خانم داشتم ارایشگر بود 23-25 سالش بود مرتب هم میرفت ایلخی برای اموزش سوارکاری
یه بار که اومد دیدم انگاری از روش رد شده ان
گفتم ر چته
این چه اوضاعیه
گفت از اسب افتادم
گفتم اصن این دوتا کارت به هم دیگه نمیاد
تا چن روز آش و لاش بود
این سطح از حـشری بودن مراقبای امتحان بی سابقه ست
هی میپرسن چی لا پاته؟
اگه
اگه
اگه
.
.
.
.
.
.
..
بذا این چایی رو تموم کنم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اگه دیدی دوست دخترت ست پوشیده
خوبه دیگه
خوش سلیقه اس