پدرم مرد تمیز و منظم و مرتبی بود.به این خصیصش تو امورات خونه کار ندارم که طومار میشه،این چیزایی که مینویسم خصوصیاتش تو بهداشت فردی و ظاهرشه.برای پدرم چیزی به نام زیرشلوار و زیرپوش معنا نداشت.البته زیرپیراهنی های سفیدی زیر پیراهناش میپوشید که خیلی خوب یادمه چینی بودن و از کویت براش میاوردن.هنوزم اون کاورای چینی رو به خاطر دارم.حتا بکار بردن اسم زیرشلواری تو خونمون ممنوع بود و اگر میخواستیم راجع به چنین چیزی حرف بزنیم باید از واژه پیژامه استفاده میکردیم.بابا حتا تو خونه شلوار فاستونی و پیراهن میپوشید،و نهایتا یه ربدوشامبر ساتن خامه دوزی شده روش.سحرخیز بود،یعنی دقیقا تو همون تاریکی اوقات نماز بیدار میشد،البته که نمازخون نبود و یا بهتره بگم اصلا چیزی بنام مذهب براش وجود نداشت.فقط خدا رو باور داشت و وجود پیامبران یهود و نصارا و اسلام رو هم رد نمیکرد.یعنی قبول داشت مردانی الهی بودن که دستورانی آوردن ولی فقط در همین حد پذیرفته بود.بهرحال پدر نظامی رده بالا بود و اونم یه نظامی تمام عیار شاهنشاهی.شق و رق و اتو کشیده،بدون لبخند و حرکات اضافی در چهره و بدن.یه ربات نظامی با سیبیل کلارک گیبلی(شبیهم بودن اتفاقا).بی احساس و پر دیسیپلین،با پرستیژ و جنتلمن که خانم ها براش غش میکردن.خوش بو بود،در حد خالی کردن شیشه عطر،اصلاح صورتِ هر روزه و گاهی مجدد در یک روز بحدی که چیزی به نام رویش ریش تو صورتش یعنی انفجار اتمی.
از اینا که بگذرم باید بگم بهترین کرم ها رو برای پوستش مصرف میکرد.قوطی های کرم و شیشه های عطرش ماهانه خالی میشد و بجز خریدهایی شخصی که انجام میداد هر افسری از کویت و شوروی و اینور و اونور میومد برای بابا سوغاتی ادکلون و کرم و صابون میاورد طوریکه کمد بابا پر بود از این چیزا و بوی غلیظ ولی خوبشون کمد و اتاقش رو برداشته بود.
با ورود پلوتو به آکواریوس دوران طلایی اختراعات جدید و رو نمایی از آنها از همین روزها شروع خواهد شد و تا پایان سه ماهه بهار خلاصه دوران باشکوه آکواریوس را شاهد خواهیم بود.
لیست زیر اختراعات دوران طلایی علم در اسلام است :
مسلمانان در طول دوره اسلامی اختراعات زیادی را به ثبت رساندهاند.اختراعات ذیل زیر فهرست اختراعات مسلمانان در عصر طلایی اسلام میباشند که بین قرنهای ۲ تا ۱۰ هجری قمری (۷ و ۱۶ میلادی) به ثبت رسیدهاند
در طول تاریخ فرآیندهای شیمیایی زیر به دست مسلمانان اختراع شدهاند:
این از یه وبلاگه دیگه اس
نوشته خوبیه:
باور کنید چون خودم خانومم اینو نمیگم ولی به نظرم باکلاس بودن یه اقا
شخصیتش و تربیت خانوادگیش تو برخورد با یه خانومه که قششنگ مشخص میشه
امشب مهمون داشتیم و یکی از اقایون حاضر که اتفاقا فوق العاده مدعی ان در شعور و اتیکت داشتن و جنتلمن بودن با رفتارشون واقعا متعجبم کردن
هربار که برای تعارف یا پذیرایی رفتیم سمتشون حتی زحمت ندادن به خودشون که یه تشکر خشک و خالی کنن
یه ممنونی
دست شما درد نکنه ای
زحمت نکش خودم برمیدارمی
به زحمت افتادینی
مرد حسابی میدونی اون ظرف میوه چقدر سنگین بود
نوکر بابات نبودم که
دریغ از ذره ای قدردانی
مثه چی فقط زل زدن تو تلویزیون و اصلا کلا وانمود کردن مارو نمیبینن و منم وظیفمه پذیرایی کنم
چقدر عصبانی شدم از اینکه مجبورم از همچین ادمی پذیرایی کنم صرفا به خاطر میهمان بودنش
کاش همسر یا الف بودن
خدایی خسته اید یا حوصله ندارید نرید مهمونی
میزبان بیچاره تو این وضعیت اقتصادی اینهمه تدارک میبینه و زحمت میکشه میرید اول تا اخر مهمونی نه یک کلمه صحبت میکنید نه هیچی
خب برادر من خمیازه رو که تو خونه خودتم میتونی بکشی
اون شلوارک گشاده ی مامان دوزتو بپوش لش کن جلوی تلویزیون تا صبح خمیازه بکش
خستگیاتونو که قرار نیست ببرید واسه میزبان
نحوه ی پذیرایی میزبان یا تفریحات کشیدنی و نوشیدنی و سبک زندگیشو هم اگه نمیپسندید یا براتون کسالت اوره نرید
واقعا نرید
اگه نرید کمتر ناراحت کننده ست تا اینکه برید و به افق خیره بشید یا هی بگید بریم و غر بزنید
ایییینهمه بهونه
بلد نیستی بیا یادت بدم
من استااااد مهمونی نرفتنم
نکته یک :بحث خجالت کشیدن و این حرفا نیست
دقیقا با وارد شدن پلوتون به آکواریوس روز شنبه ساعت 11 همه دست به دست هم داده اند من یه قرار داد جدید ببندم
بالاخره امروز دوشنبه قرار داد رو بستیم و خانومه میگه منو نمیخواد خخخخ
زنیکه مگه من میخوامت
نمیخوام که بگیرمت
فقط برا من پولش مهمه
نه تن و پوست و قیافه تو
عفریت
خخخخخ
خانم منجم گفت بعد 250 سال پلوتو نشان خود را ترک کرده و وارد آکواریوس شده ،آکواریوس نشان فراونی اب و اینا خودش گفت منکه نمیگم
و تو سه ماه بهار تو این نشان هست و دوباره یه برگشتی میزنه به نشان قبلی که نمیدونم گفت چقد طول میکشه
این قضیه 250 سال پیش به تاریخ میره و اگه این سه ماه رو دقت کنیم میشه تقریبا حوالی انقلابهای بزرگ دنیا
این از این