آقای تابستان

برجستگیهای روزانه

آقای تابستان

برجستگیهای روزانه

عابر

هیچ چیزی به عنوان ملاقات تصادفی وجود ندارد
هر کس در زندگی ما
یا یک امتحان است
یا یک مجازات
یا یک هدیه

پوزیشن

نه قیافت بده
نه هیکلت
و نه اخلاقت
فقط گیر آدم اشتباهی افتادی
آدم خودتو پیدا کن میفهمی چقدر خوب و دوس داشتنی ای

191

وقتی کاری را میکنی و نمی شود یعنی به این معنی است که قسمتی از وجود تو هست که قوی تر از هدف توست و مانع رسیدن به نتیجه دلخواه میشود و بدون رفع گره درونی نتیجه دلخواه شاید حاصل نشود.

190

کارایی که شما به عنوان دوست اجتماعی میکنید اونوره آب باهاش جمعیتو افزایش میدن.پوووف

قبلنا دوست دختر مزه خاص خودشو داشت اینهمه قاطی زیر شکم نبود.

خوبه که ادم چند تا غیر هم جنس تو جمع دوستاش باشن

هیچی هم نباشه انرژی که یه غیر هم جنس ساطع میکنه آمپر و ولتاژ بیشتری به جسم و روح آدم ساطع میکنه

البته هر وقت دلت خواست یکی رو زیر فک بذاری باشن

نه که موقع بیکاری شون آویزون باشن و موقع گرفتاریشون رو مخ باشن

آما وقتی دلت میخواد یکیشون باشه همشون جیم بزنن

سس اناری و نارنگی و آب یخچالی همیشه بهتراز دوستای هم جنس و غیر هم جنس ناموجودن

190

زمانی هست که قراره راهی به تو نشان داده بشه این راهنمایی میتونه برای انصراف یا ادامه راهی بهت باشه

گاهی کسی حرفی میزنه این فرد یا در اجتماع ازت موفقتره یا در اقتصاد یا در سیاست

مثل این داستان:

داستان پسرک واکسی و الهامی برای معامله گر

سال 2008 بود که در یکی از خیابانهای فقیر نشین نیویورک در حال قدم زدن بودم. این عادت فصلی من بود، گاها کمک هایی به افراد نیازمند می کردم. به ناگاه پسرک واکسی را در آن طرف خیابان دیدم، نزد او رفتم برای واکس زدن کفشهایم. روی صندلی لم داده بودم  و در حالی که سیگار می کشیدم از پسرک پرسیدم درآمدت چطور است راضی هستی؟

پاسخ داد بد نیست، خدا را شکر کمی پس انداز دارم در حدود 500 دلار که می خواهم همه اش را سهام بخرم تا بیشتر شود. این روزها همه دارند سهام می خرند.

لحظه ای به فکر فرو رفتم. واکس کفش هایم تقریبا تمام شده بود. ایستادم و یک اسکناس 100 دلاری به پسرک دادم. گفت آقااااا  من این همه پول خرد ندارم. لبخندی زدم و گفتم بقیه اش مال خودت. فقط قول بده که فلن سهام نخری.
و در حالی که نگاهش به رفتن من خشکیده بود از او دور شدم.

فردای آن روز تمام سهام های خود را فروختم. و ریزش سنگین سهام ها از هفته بعد شروع شد و من بسیار خوشحال بودم که توانسته بودم علائم این ریزش را از زبان یک پسرک واکسی دریافت کنم. (فراچارت: همیشه محیط پیرامون، آگاهی ها و نشانه هایی برای شما دارد اگر دقت و توجه لازم را داشته باشید.)

قیمت ها تحت تاثیر پول پسرک واکسی یعنی آخرین پول هایی که ممکن است وارد بازار شود بالا میروند و نفس های آخرش را می کشد. و یکی از نشانه های  انتهای یک روند صعودی همین است که مردم عادی به شدت اشتیاق دارند برای ورود به روند و احساس می کنند از پول بیشتر جا مانده اند و رشد های چشمگیری در آینده در انتظار آنهاست.


سال 1399 که رفته بودم مکانیکی،مکانیک حین کار داشت میگفت که سهامش چقدر رشد کرده اند،من متعجب بودم که بورس چگونه دربین مردم رسوخ کرده و همه میتونن معامله کنند.

دقیقا بیست روز بعد قیمت سهام داشت منفجر میشد

و همه داشتند کد بورسی میگرفتند که

بورس فرو ریخت

مردم عادی ماندند و چهار سال بعدش هنوز هم توی ضررند