تو راهرو هادی رو دیدم رفت سمت خروجی ساختمان
صداش زدم از تو اتاق هاااادی
تا بیام راهرو
دیدم لیلا داره میاد
منو دید نیشش تا بناگوش باز شد عینهو سنجد
خانم من با شما چ صنمی دارم آخه
دخترت موقع شوهر کردنشه بعد هی فرت فرت داری بال بال میزنی اخه
فاطی میگه:
فرهاد عینهو شینگن هستی عبوس اخمو جدی ترشرویه کم خوش اخلاق باش دخترا ازت نترسن
نه لبخندی
نه عطوفتی
نه احساساتی
آرزو میگفت فرهاد بیار خط اخم صورتت رو درست کنم
گفتم برو قیز میزنی ابروهامو خراب میکنی
میگه اینقد خشنی اخه
خط لبخندت هم اکی شه عالیه
میگم بررررررو
شوهرت بفهمه پدرتو در میاره
تو رو به خط اخم من چه
من سنتی کارم
تو کار صنعتی نیستممم
خخخخ
بزار دخترش رو بهت بده. :)
از مجردی در میای ها
این مجازات برای تنبیه منه یا سودا(دختر لیلا)یا خود لیلا؟؟