آقای تابستان

آقای تابستان

برجستگیهای روزانه
آقای تابستان

آقای تابستان

برجستگیهای روزانه

سخنرانی پادشاه

برتی: اگه من پادشاهم پس قدرتم کجاست؟ می تونم دولت رو اداره کنم؟ می تونم مالیات بگیرم، جنگ رو اعلام کنم؟ نه! با این وجود در جایگاه قدرت هستم، چرا؟ چون ملت معتقده وقتی صحبت می کنم به جای اون ها صحبت می کنم، اما من حتی نمی تونم صحبت کنم.

***

لیونل: لطفا سیگار نکشید. به نظرم وارد شدن دود سیگار به ریه ها شما رو می کشه.
برتی: به آرامش احتیاج دارم. پزشکانم می گن این کار باعث آرامش گلو می شه.
لیونل: همه شون احمقن!
برتی: همه شون نشان شوالیه دریافت کردن.
لیونل: این احمق بودنِ اونا رو رسمی می کنه!

***

ملکه الیزابت: می خوام یه ملکه بسیار بزرگ باشم برای یک پادشاه بسیار بزرگ.

***

برتی (وقتی می بیند لیونل روی تخت تاج گذاری نشسته است): چکار میکنی؟ بلند شو، تو نمی تونی اونجا بشینی، بلند شو …
لیونل: برای چی؟ این فقط یه صندلیه!

***

لیونل: شما هنوز روی حرف “w” لکنت دارید.
برتی: خوب من مجبور شدم چند جا لکنتم رو نشون بدم تا مردم مطمئن بشن خودم هستم که سخنرانی می کنم!

***

برتی (در حالی که خود را برای سخنرانی رادیویی اعلام جنگ آماده می کند): لوگو هر اتفاقی هم که بیفته، نمی دونم چطور ازت به خاطر کاری که انجام دادی تشکر کنم.
لیونل (بعد از کمی مکث): شوالیه چطوره؟

***

برتی: دیوید من خیلی سعی کردم ببینمت.
شاه ادوارد هشتم: سرم خیلی شلوغ بوده
برتی: چیکار می کردی؟
شاه ادوارد هشتم: پادشاهی!

***

لیونل: یعنی من به شاهزاده یه سرزمین دروغ می گم تا فقط دوازده پنی برنده بشم؟
برتی: نمی دونم یه استرالیایی برای این مقدار پول چه کارایی حاضره انجام بده.

***

لیونل: بدون شک مغز یه شاهزاده می دونه چی از دهانش بیرون میاد (چی می گه)
برتی: پس تو شاهزاده های سلطنتی رو خوب نمی شناسی، درسته؟

***

لیونل: تو پشتکار خیلی خوبی داری برتی، تو شجاع ترین فردی هستی که تا به حال دیدم و یه پادشاه خوب می شی.

***

لیونل: کتاب رو می بوسی، سوگند نامه رو امضا می کنی و بعدش تو پادشاهی، به همین سادگی.

***

استنلی بالدوین: خیلی می ترسم قربان، بزرگ ترین امتحان شما هنوز توی راهه.

***

برتی: لوگو ما نمی تونیم همه روز اینجا بمونیم.
لیونل: باید منتظر لحظه مناسب باشم.
برتی: لوگو تو یه ترسویی.
لیونل: حق با شماست.

***

برتی: به من گوش بده
لیونل: به حرفای شما گوش بدم؟ به چه حقی؟
برتی: به حقی که خدا به من داده، من پادشاه تو ام
لیونل: نه نیستی، خودت بهم گفتی، گفتی که پادشاهی رو نمی خوای، چرا باید وقتم رو صرف گوش دادن به تو بکنم؟
برتی: چون من حق دارم شنیده بشم، چون من صدا دارم.

***

لیلبت: پاپا اون چی می گه؟
برتی: نمی دونم اما هر چی که هست به نظر می رسه اونو نسبتا خوب می گه

***

لیونل: مکث های طولانی خوبن، توی سخنرانی های بزرگ به آدم هیبت می دن.
برتی: پس من با هیبت ترین پادشاهی هستم که تا به حال سلطنت کرده!

کینگ کونگ

کارل دنهام: آن! بهت می گم تو عالی هستی. خودتو ببین، تو غمگین ترین دختری هستی که تا حالا دیدم. تو می خوای اونا رو به گریه بندازی آن. تو می خوای دلشونو بشکنی.
آن دارو: ببین، این جاست که اشتباه می کنی آقای دنهام. من مردم رو می خندونم، این کاریه که می کنم. توی ساخت فیلم تون موفق باشید.

***

جک دریسکال: بازیگرا همه دنیا رو می گردن اما همه چیزی که می بینن یه آینه ست.

***

جک دریسکال: همیشه می دونستم تو شبیه آدم های سر سختی که نقش اونا رو بازی می کنی نیستی اما هیچ وقت فکر نمی کردم یه ترسو باشی.
بروس باکستر: هی جان! هی بیدار شو، قهرمانا شبیه من نیستند، نه توی دنیای واقعی. اونا توی دنیای واقعی دندون های بد شکل، یه سر طاس و یه شکم پر آبجو دارن، من فقط یه بازیگر تفنگ دارم که انگیزه خودمو از دست دادم.

***

کاپیتان انگلهورن: حالا شما چی هستی آقای دریسکال؟ یه شیر یا یه شامپانزه؟!

***

کارل دنهام: اوه نه! اون کار هواپیماها نبود، اون دلبر بود که دیو رو کشت.

***

آن دارو: چیزای خوب هیچ وقت دووم نمیارن آقای دنهام!

***

کارل دنهام: … تا یادآور اون مثل قدیمی عربی باشه که می گه”و بنگر دیو به چهره دلبر نگاه کرد … و دلبر روی دستش بود …و از آن روز به بعد دیو مرده بود”

***

کاپیتان انگلهورن: هیچ چی اون بیرون نیست!
کارل دنهام: پس چیزی برای از دست دادن نداری

***

کارل دنهام: شکست همیشه لحظه ایه!

***

کارل دنهام: من برای این فیلم همه چیزمو به خطر انداختم
کاپیتان انگلهورن: نه دنهام! تو همه چیز منو به خطر انداختی!

سرنوشت شگفت انگیز آملی پولن

آملی: تو سبزی هم نیستی، حتی کنگر فرنگی قلب داره.

***

آملی: بهتره به مردم کمک کنی تا این که مجسمه یه جن خونگی روی توی باغت نگهداری!

***

ژینا: عدم حضور باعث می شه …
نینو: … قلب عاشق تر بشه

***

هیپولیتو: شکست به ما یاد می ده زندگی فقط یه پیش نویسه، یه تمرین طولانی برای نمایشی که هرگز بازی نخواهیم کرد.

***

زن روزنامه فروش: زن بدون عشق مثل گل بدون خورشید پژمرده می شه.

***

برتودو: زندگی خیلی جالبه! برای یه بچه زمان همیشه کند می گذره اما یهو می بینی 50 ساله شدی و همه چیزی که از دوران کودکیت باقی مونده توی یه جعبه کوچیک زنگ زده جا می شه.

***

پسر بچه: وقتی انگشتی به سمت آسمون اشاره می کنه احمق به جای آسمون به اون انگشت نگاه می کنه.

***

ریموند دوفایل: آملی کوچولوی من! تو استخونای شیشه ای نداری، تو می تونی ضربه های زندگی رو بگیری، اگه بزاری شانست از دست بره در نهایت قلبت مثل استخونای من خشک و شکننده می شه.

***

خانم والاس (در حال خواندن نامه های قدیمی شوهرش): “وقتی راسوی کوچولو و شیرین من در ایستگاه ظاهر شد …” تا به حال کسی برای تو این طوری نامه نوشته؟
آملی: نه! من راسو کوچولوی هیچ کس نیستم

***

آملی: دوست دارم دنبال چیزایی بگردم که دیگران توجهی بهشون نمی کنند، من از این که توی فیلم های قدیمی آمریکایی راننده ها هیچ وقت جاده رو تماشا نمی کنند متنفرم.

***

هیپولیتو: ترس از گذر زمانه که باعث می شه یه نفر مدام درباره آب و هوای امروز صحبت کنه.

***

راوی: در طبقه پایین آپارتمان آملی، ریموند دوفایل زندگی می کنه، همسایه ها اونو مرد شیشه ای صدا می زنن چون با استخوان هایی که مثل بلور شکننده هستن به دنیا اومده. همه مبلمانش نرم هستند. یه دست دادن با دیگران می تونه باعث شکسته شدن استخوان هاش بشه، اون بیست سال تمام توی خونه مونده، زمان چیزی رو عوض نکرده

***

راوی: توی چنین دنیای مرده ای آملی ترجیح می ده رویا ببینه تا زمانی که به اندازه کافی بزرگ بشه و از اون خونه بره.

***

اوا: روزگار برای رویاپردازها سخته

یک ذهن زیبا

جان نش: اونا گذشته من هستند، همه از گذشته خودشون اذیت می شن.

***

آلیشیا: دنیا چقدر بزرگه؟
جان نش: بی نهایت …
آلیشیا: تو از کجا می دونی؟
جان نش: می دونم چون همه داده ها اینو نشون می ده
آلیشیا: اما هنوز اثبات نشده
جان نش: نه!
آلیشیا: تو اونو ندیدی
جان نش: نه!
آلیشیا: پس از کجا انقدر مطمئنی؟
جان نش: مطمئن نیستم، فقط باورش دارم
آلیشیا: فکر کنم عشق هم همینطور باشه.

***

جان نش: فقط توی معادلات مرموز عشقه که هر منطق و دلیلی رو می تونی پیدا کنی.

***

چارلز: ریاضیات … ریاضیات هیچ وقت تو رو به حقیقت بالاتری نمی رسونه، میدونی چرا؟ چون خسته کننده س!

***

آلیشیا: مسئله ای که روی تابلو گذاشتید رو حل کردم.
جان نش: نه، تو حلش نکردی!
آلیشیا: حتی نگاهشم نکردی …
جان نش: من نگفتم میدان های برداری توابع گویا هستند … راه حلت زیباست هر چند در نهایت غلطه!

***

جان نش: کلاس درس ذهن تو رو کند می کنه، خلاقیت ذاتی بالقوه رو نابود می کنه.

***

دکتر روسن: تصور کنید یکدفعه بفهمید که مردم، مکان ها و مهم ترین لحظات زندگی تون از بین نرفتن و نمردن بلکه بدتر از اون، هیچ وقت وجود نداشتن، چه جهنمی می شه!

***

جان نش: شاید داشتن یه ذهن زیبا خوب باشه اما کشف یه قلب زیبا هدیه خیلی بهتریه

***

چارلز: از هیچی نمی شه مطمئن بود جان، این تنها چیزیه که ازش مطمئنم!

***

جان نش: یه بار گفتی خدا باید یه نقاش باشه چون این همه رنگ به ما داده.
آلیشیا: فکر نمی کردم گوش می دی
جان نش: گوش می دادم!

***

آلیشیا: یه بار سعی کردم همه ستاره ها رو بشمارم، به عدد 4348 هم رسیدم.
جان نش: تو خیلی عجیب و غریبی.

***

جان نش: این کلاس باعث اتلاف وقت شما می شه و بی نهایت بدتر این که باعث اتلاف وقت منه

***

جان نش: اون هیچ وقت پیر نمی شه. مارسی نمی تونه واقعی باشه چون او هیچ وقت پیر نمی شه!

حماسه

You Can Watch Me, Mock Me, Try To Block Me But You Cannot Stop Me
میتونی به من نگاه کنی، مسخره ام کنی، سعی کنی سد راهم بشی، اما هرگز نمیتونی منو متوقف کنی!
“جردن بلفورت – گرگ وال استریت”

******

You know what kind of plan never fails? No plan. No plan at all. You know why? Because life cannot be planned
می دونی چه نقشه ای هیچ وقت شکست نمیخوره؟ هیچ نقشه ای! هیچ نقشه و برنامه ای وجود نداره که شکستی توش نباشه! می دونی چرا؟ چون زندگی طبق برنامه ریزی پیش نمیره..
“کی تاک – انگل”

******

Crazy People – They’re The Perfect Subjects. They Talk, Nobody Listens
دیوانگان! سوژه خیلی خوبی هستن! اونا حرف می زنن ولی کسی گوش نمیده!
“تدی – جزیره شاتر”

******

ou got a dream… You gotta protect it. People can’t do somethin’ themselves, they wanna tell you you can’t do it. If you want somethin’, go get it. Period
تو یه رویا داری… باید ازش مراقبت کنی… اونایی که خودشون نتونستن هیچ کاری انجام بدن، سعی می کنن بهت بگن تو هم نمی تونی! ولی اگه چیزی رو میخوای، باید بری و به دستش بیاری… تمام!
“کریس گاردنر – در جستجوی خوشبختی”

******

Our lives are defined by opportunities, even the ones we miss
زندگی ما، توسط فرصت ها تعریف میشه؛ حتی اونایی که از دست دادیم!
“همه مردان پادشاه”

******

Perhaps it is good to have a beautiful mind, but an even greater gift is to discover a beautiful heart
شاید داشتن یک ذهن زیبا خوب باشه، اما یافتن یه قلب زیبا، یه موهبت بزرگه!

“ذهن زیبا”

******

Death Can Be The Greatest Opportunity Of Your Life
مرگ، میتونه بزرگ ترین شانس زندگیت باشه!
“برلین – سرقت پول”

******

Money will come and go. We all know that. The most important thing in life will always be the people in this room. Right here, right now
پول میاد و میره؛ همه ما اینو می دونیم. مهم ترین چیز در زندگی، آدم هایی هستن که توی همین اتاقن. همین جا و در همین لحظه
“دومینیک تورتو – سریع و خشن”

******

Sometimes I feel like I’m fighting for a. life I ain’t got time to live
بعضی وقتا به این فکر می کنم که اونقدر دارم برای زندگی می جنگم، که وقتی برای زندگی کردن ندارم!
“باشگاه خریداران دالاس”

******

Yes past can hurt you. But you can either run from it or learn from it
آره… گذشته میتونه بهت آسیب بزنه، اما این تو هستی که میتونی یا ازش فرار کنی، یا ازش درس بگیری!
“شیر شاه”

******

Great men are not born great, they grow great
مردان بزرگ، بزرگ زاده نمی شوند، بلکه بزرگ رشد می کنند
“پدرخوانده”

******

Alice, you cannot live your life to please others. The choice must be yours, because when you step out to face that creature, you will step out alone
آلیس، تو نمیتونی جوری زندگی کنی که همه رو راضی نگه داری. انتخاب های تو مال خودت هستن، چون اون بیرون و موقع روبرو شدن با هر مشکلی، تو تنهایی!
“آلیس در سرزمین عجایب”