تابهحال این احساس به شما دست داده که همیشه تنها، بیپناه یا ناراحت
هستید؟ یا حس کردهاید که هیچکس شما را درک نمیکند و احساستان را
نمیفهمد؟
درصد زیادی از آدمها کم و بیش این احساسات را تجربه میکنند و در درون یک
حال غم و ناراحتی یا افسردگی درونشان ایجاد میشود. شاید وجود این حس در
برخی موقعیتهای زندگی طبیعی باشد و برای هر فردی اتفاق بیفتد. اما زیاد
شدن این احساس و تجربیات افراطی ناشی از آن میتواند زندگی فرد را به سمت
نابودی ببرد.
هر نوزادی که به دنیا میآید شبیه به یک صفحه سفید است که هیچ نقش و نگاری
روی آن نیست. برخورد با محیط، خانواده، والدین و اطرافیان به مرور زمان
نقشهایی را روی این صفحه سفید ایجاد میکند که تا سالها ماندگار
میمانند.
محرومیت ها شناختی هستند که تفسیر اطلاعات
پیرامون را برای ما ممکن میکنند. ژان پیاژه اعتقاد دارد که محرومیت هاا
الگوهای ذهنی هستند که اگر وجود نداشتند، ما هیچ تصویر ذهنیای نداشتیم و
نمیتوانستیم تجربیات خود را به کار ببریم یا برای آینده اقدام کنیم.
محرومیت های ذهنی در کودکی شکل میگیرند و با توجه به دریافتها و
واکنشهایی که دریافت کردهایم، در دوران بزرگسالی بروز میکنند. ما
فعالیتها، روابط و ... خودمان را با همین الگوهای ذهنی پیش میبریم و به
زبان ساده دنیای اطرافمان را با همین الگوهای ثابت و تکرارشونده میشناسیم.
گاهی این محرومیت هامثبت و سازگارند و گاهی ناسازگار هستند و میتوانند بخشی از زندگی ما را با اختلال روبهرو کنند.
باید بگوییم فردی که با این طرحواره روبهرو
است، به طور دائم احساس میکند که فرد دوست داشتنیای نیست و به اندازهای
که نیاز دارد از سوی دیگران مورد توجه قرار نگرفته است.
نکته جالب درباره این گمشدگی این است که علیرغم شایع بودن، عده بسیار
زیادی از وجود این محرومیت ها درون خود اطلاع ندارند و اغلب با احساسات مبهم و
کلی مثل ناراحتی، غم و اندوه یا افسردگی به درمانگر مراجعه میکنند.
این گمشدگی به صورتی خودش را بروز میدهد که انگار فرد گمشدهای دارد و در
زندگی به دنبال آن میگردد. این تجربه مجموعهای احساس غم، تنهایی و
بیپناهی را به فرد میدهد.
محرومیت هیجانی به سه شکل بروز میکند و در واقع سه حوزه از محرومیت را در برمیگیرد:
محرومیت از محبت: مدلی از محرومیت هیجانی که با عدم توجه، مهربانی یا عطوفت همراه است.
محرومیت از همدلی: این نوع محرومیت با درک نشدن از سوی
دیگران، عدم توجه به ندای درون و حرف دل و عدم خود افشایی یا در میان
گذاشتن احساسات با دیگران بروز میکند.
محرومیت از حمایت: این محرومیت در جهت نبود راهنمایی و جهتدهی از سمت دیگران بروز میکند و فرد در این احساس به سر میبرد که هیچ حامی مطمئنی ندارد.