آقای تابستان

آقای تابستان

برجستگیهای روزانه
آقای تابستان

آقای تابستان

برجستگیهای روزانه

خیانت به ندا و مجازات یارو

یه یارویی ک بعد چهارم و پنجم روحی را در نوردیده بود

توی بازار داشت میرفت

یه فکر پلید میاد ذهنش

یه قطار شتر هم داشتند رد میشدند

یکیش لگد میندازه به این مرده نمیخوره

عرق از پیشانی پاک میکنه

و میگع شانس اوردما

بخیر گذشت

اگه صاف میخورد شکمم نفله میشدم

اصن گور بابای اون کار نخواستم 

و میره خونه

میخوابع یا نمیخوابع دوربین ضبط نکرده

ندا میاد میگه ای شیطون فکرای بد بد میکردی ارع؟میذاشتم شتر بفرستدت قبرستون

میگه عع عع ندا تو دیگع چرا 

من همش به فکر اون کار بودم

حتی هیچ حرفی نزدم ک

ندا گفت

اگه غلط اضافی میکردی که الان داشتن مشستنت خاکت کنند

ما هم نکشتیمت کع

با نداها و پری ها صادق باشیم

خخخ


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد