اگه یه دختر شاغل رو انتخاب کنی، باید قبول کنی که نمیتونه تمام وقت به خونه برسه.
اگه یه دختر خونهدار که ازت مراقبت میکنه و به خونه میرسه رو انتخاب کنی، باید قبول کنی که قرار نیست تو مخارج کمکت کنه.
اگه یه دختر مطیع رو انتخاب کنی، باید مراقبش باشی و این رو قبول کنی که بهت وابستهست.
اگه یه دختر مستقل رو انتخاب کنی، باید قبول کنی که قدرتمنده و افکار و نگاه خودش رو داره.
اگه یه دختر خوشگل رو انتخاب کنی، باید مخارج و هزینههاش رو هم قبول کنی.
اگه یه دختر خوش قلب رو انتخاب کنی، باید حواست باشه که بهش حس ناکافی بودن ندی و قلبش رو نشکنی.
هیچ دختری «کامل» نیست. هر کس ویژگیهای خوب «خودش» رو داره که اون رو خاص و دوستداشتنی می کنه.
:) من در درست و غلط کار خودم موندم. الان هم نمی دونم این تعداد دیت رفتن برای یه دختر نوجوان درسته یا نه. یا معیارهاش درسته یا نه. الان که خودم جای والیدین این دختر میزارم می بینم بچه بزرگ کردن سخته. ایشالله تمام جوانان خوشبخت بشن
کل نوشته های اون کاغذ میتونه در اکثر موارد نشون بده که زن جماعت دغدغه هاشون خیلی اشتراکی با نر جماعت نداره و تطابق دادن این نظرات با دو نفر آگاهی بیشتری می طلبد.
متنتون خیلی تاملبرانگیز بود و پر از درک و شعور، ماشاالله
از اون کاغذ خوشم اومد