زدیم ضربتی دیگر

رقابت و زیر اب زنی همواره جزیی جدا نشدنی در مراودات اجتماعی هست،صرف آدم خوب یا متخصص بودن دلیلی نمیشود که رقیبی وجود نداشته باشد یا تهمت و افترا یا بدگویی پشت سر کسی وجود نداشته باشد.

بعد از فهمیدن ناروهایی به اصطلاح دوستان که همواره با پوستین گوسفند حضور داشتند و با کمک رامین و محمد توانستیم دار و دسته مهرداد و بابک و عیسی و وحید را بتارانیم و حس خیلی خوبیه که وسط معرکه پاشی و اوضاع را به نفع خودت پیش ببری

علیرغم اینکه باعث ازدواج مهرداد و آشنا شدنش با زنش من بودم ولی مرتیکه بعد این قضیه بصورت پنهانی هر خدعه ای داشته بکار بسته تا مانع از دیده شدن من و ترقی در مسیر شغلی و اجتماعی شود.

منم ک ظاهرا چاره ای جز صبر و مدارا نداشتم

ولی حالا که از اسفند ماه چرخ گردون اونا رو زمین زد و از همه موقعیتهایی که داشتند پایین کشیدیم

در یک اقدام دیگر برای کاری که زمان آنها تنها با 2 میلیون انجام میشد 15 میلیون هزینه کردم و بزودی ورقهای دیگری نیز رو خواهیم کرد و اگر موقعیتی دست دهد بلا شک و بدون اغماض قلع و قم خواهند شد.

اینکه این حجم از بدخواهیها و فریب کاریها و سنگ اندازیها و بدگویی ها چرا با همدستی و تبانی باهم اجرا شد هنوز هم برام مبهمه

ولی چه کسی جبران عمر هدر رفته 10 سال مرا خواهد کرد جز دیدن دریوزگی و از بین رفتن آنها