آقای تابستان

آقای تابستان

برجستگیهای روزانه
آقای تابستان

آقای تابستان

برجستگیهای روزانه

190

زمانی هست که قراره راهی به تو نشان داده بشه این راهنمایی میتونه برای انصراف یا ادامه راهی بهت باشه

گاهی کسی حرفی میزنه این فرد یا در اجتماع ازت موفقتره یا در اقتصاد یا در سیاست

مثل این داستان:

داستان پسرک واکسی و الهامی برای معامله گر

سال 2008 بود که در یکی از خیابانهای فقیر نشین نیویورک در حال قدم زدن بودم. این عادت فصلی من بود، گاها کمک هایی به افراد نیازمند می کردم. به ناگاه پسرک واکسی را در آن طرف خیابان دیدم، نزد او رفتم برای واکس زدن کفشهایم. روی صندلی لم داده بودم  و در حالی که سیگار می کشیدم از پسرک پرسیدم درآمدت چطور است راضی هستی؟

پاسخ داد بد نیست، خدا را شکر کمی پس انداز دارم در حدود 500 دلار که می خواهم همه اش را سهام بخرم تا بیشتر شود. این روزها همه دارند سهام می خرند.

لحظه ای به فکر فرو رفتم. واکس کفش هایم تقریبا تمام شده بود. ایستادم و یک اسکناس 100 دلاری به پسرک دادم. گفت آقااااا  من این همه پول خرد ندارم. لبخندی زدم و گفتم بقیه اش مال خودت. فقط قول بده که فلن سهام نخری.
و در حالی که نگاهش به رفتن من خشکیده بود از او دور شدم.

فردای آن روز تمام سهام های خود را فروختم. و ریزش سنگین سهام ها از هفته بعد شروع شد و من بسیار خوشحال بودم که توانسته بودم علائم این ریزش را از زبان یک پسرک واکسی دریافت کنم. (فراچارت: همیشه محیط پیرامون، آگاهی ها و نشانه هایی برای شما دارد اگر دقت و توجه لازم را داشته باشید.)

قیمت ها تحت تاثیر پول پسرک واکسی یعنی آخرین پول هایی که ممکن است وارد بازار شود بالا میروند و نفس های آخرش را می کشد. و یکی از نشانه های  انتهای یک روند صعودی همین است که مردم عادی به شدت اشتیاق دارند برای ورود به روند و احساس می کنند از پول بیشتر جا مانده اند و رشد های چشمگیری در آینده در انتظار آنهاست.


سال 1399 که رفته بودم مکانیکی،مکانیک حین کار داشت میگفت که سهامش چقدر رشد کرده اند،من متعجب بودم که بورس چگونه دربین مردم رسوخ کرده و همه میتونن معامله کنند.

دقیقا بیست روز بعد قیمت سهام داشت منفجر میشد

و همه داشتند کد بورسی میگرفتند که

بورس فرو ریخت

مردم عادی ماندند و چهار سال بعدش هنوز هم توی ضررند

177

گاهی وقتا بعد از اینکه این قضیه به ذهن سپردن را می سپرم و راه حل رو پیدا میکنه میاره انگار تازه متولد شده ام اما تولدی نوزداگونه نه

تولدی فکری نو که کمک کرده به هم خیلی چیزا را پیدا کنم و خیلی ا رو کنار بزنم مثل کنار زدن خاک و شن برای برداشتن چیزی قیمتی و بسیارارزشمند

امروز دم غروب از همان روزهای تولدی دوباره است که به من ارزانی شد واین چقد مسرورانه است فکر کن چیزی که سالها گم شده ات بوده را پیدا میکنی

مثل نجات و بیدار شدن از کابوسهای تو در تو که بیدار میشی و در حالی که نفس نفس میزنی هراسانی و دو دستهاتو به سر و صورت خودت میکشی نسیم بیداری با طپش قلبت همراهی میکنه

وقتی بدیهای دیگران را که در اطرافت مثل مگس پرسه میزدند و اذیتت میکردند همانند نگاتیوی بی صدا درون ذهنت حرکت میکنند.

گذر زمان تلخی آنها را درون وجودت دفن کرده و باعث شده که در بقیه امورات زندگیت تاثیر گذار باشند.

ولی چه چیزی باعث شده به اینها برسم

خداوند هر که را بخواهد روزی فراوان میدهد هر که را بخواهد هدایت میکند هر که را بخواهد به امتحان میگذارد تا قوی تر و قوی تر شود.

امروز یکی از آن روزهاست.

و تو بی دلیل به اینجا نرسیدی

و این راهنمای های الهام گونه خدا از طریق ذهن جاری است و ادامه خواهد داشت.

مثل دانه ای که سربرآورده و جوانه زده

................................

اعتماد به نفستان خیلی بالاتر می رود

کسی را که دوست دارید عاشق خود می کنید

متوجه خواهید شد که با چه کسی صمیمیت بیشتری داشته باشید و از چه کسانی دوری کنید

در جمع ها شما به عنوان یک انسان خوب و مقتدر شناخته خواهید شد

همسرتان به شما توجه بیشتری خواهد کرد

اگر مجرد هستید شخص بهتری را جذب خواهید کرد

شغل یا رشته مناشب شخصیت خود پیدا خواهید کرد

در کار پیشرفت خیلی بیشتری می کنید

درد ها و رنج های گذشته خود را فراموش خواهید کرد

نحوه برخورد با افرادی که شما را به هر دلیلی اذیت می کنند

حالا....................................

......................

شاید رسیدن به اینجا لازمه اش خودشناسی و شناخت و داشتن ظرفیت درونی است.

شروعی بعد از رسیدن به مقصدی قبلی

حتی احتمال یک در دوازده میلیون هم اتفاق افتاده است.

اومد باهاش منچ بازی کنم
تاس رو انداخت گفت خدایا تروخدا ۸ بیارم‌ بهش گفتم تا ۶ بیشتر نمیشه، الکی دعای محال نکن. گفت حالا شاید شد. تاس رو که انداخت اول یه ۶ آورد، بعد جایزش ۲ آورد. :) یاد گرفتم دیگه نگم این
آرزوم محاله و نمیشه، باور کنم
شاید شد...!

ویلی شپش گیر و دختر فراری

ویلیام شپشگیر گفته

من همیشه خوشحالم

می‌دانید چرا ؟
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم. انتظارات همیشه صدمه‌زننده هستند
زندگی کوتاه است، پس به زندگی ات عشق بورز

خوشحال باش و لبخند بزن و فقط براى خودت زندگى کن ... زندگی این است !

برای خانمها این متن بیشتر بکار میاد

وقتی دیدی دختر بچه ای نوجوانی جوانی مثلا دارد دنبال چیزی میگردد .گمشده ای دارد

بیشتر بهش محبت کنید تو نمی دانی چرا ولی او از فکرهای بدی که دارد برای اینده خود میکشد منصرف میشود

در آغوشش بگیر شاید گریه کند

شاید پرخاش کند

ولی تو بتاب

حتی لبخندی کوتاه

توجهی اندک شاید نجات بخش زندگی پر غصه او باشد.

دختری کلاس پنجمی که یک و نیم ساله مادرشو از دست داده از خانه پدری فرار کرده

این از اندک مواردی که که شهود من کار نکرد

ولی علایم اینکار رو ماهها قبل وقتی میدیدم نشان میداد

فکر میکردم در غصه مادرش است و نبود او را منکر میشود

در حالی که داشت نقشه میکشید نجات یابد

ولی....

آزادی مالی به سبک کن هوندا

وقتی تصمیم جدی باشه برای تغییر یکروندی مثل چراغ خودرو در تاریکی کم کم در حین حرکت ادامه مسیر به مرور برایت روشن میشود.

انجام یک کار یا تکرار یک چیزی یا عبارتی در ساعات مشخص و یکسان میتواندتاثیر گذار باشد.

تسبیح

کوثر

برادر یارو گفت وام ششصد میلیونی چهاردرصدی پنج ساله دارم هزینه اش هم کارهای اداری هست که خودت باید انجام بدی

هیچ اراده ای بالاتر ازاراده خداوند در جهان وجود ندارد.

دیروز معاملات از چین و علی باباامروز کن هوندا و آموزش مالی

همه عبارتهای موفقیت یک نفر اصلی دارند و بقیه فیک و کلاهبرداری اند.

هر کدام را که نگاه کنی همون درس استاد اصلی را جابجا و با کلمات مترادف دیگری بیان میکنند.

چیزیکه این وسط مهم هست همون باور ونقشه ذهنی هست که میتونه مسیر شکست و یا سرخوشی را تغییر ریل دهد.