آقای تابستان

آقای تابستان

یک جو تمرکز بهتر است از هزار جور تخصص
آقای تابستان

آقای تابستان

یک جو تمرکز بهتر است از هزار جور تخصص

اشغل دشمنان ب دشمنان

فکر بدی هم نیس هر چند لاشی گریه اما خوبه جلو کسی که می گوزه باس براش بر ی نی

سجاد ازم گله میکرد چرا با ما کار نکردی و خوب اخلاق هم دستمون بود گفتم حالا دیگه شرایط شما جور نبود

بعد الان ب فکر رسید این گدع (پوفیوز)را با کمک همین سجاد ازاله اش کنم

اول اگر حکم ر اینهفته بیاد پروژه بعدی پوفیوز باشه

ی کلاغ چهل کلاغ برسونه ب گوش رییسشون

از رییس اینفومیشن بک بگیره بیاد ب من بگه

طی این اتک و متک شتکتش رو میکشم رو سرش

بعد نوبت ابی و مهرداد هست

یکی از آمپولای مهرداد رو ک زدم

دوتا به مهرداد بدیهکارم

5 سال ب ابی

جوری بزنمش زمین که گه خوردنش عسل مزه بده

علیرضا از اونجاییکه پولکیه و خوب خبر میاره میبره ب طمع سفارش کردنش ب رییسشون میخ پوفیوز رو بزنیم

ب رحیم هم کارت هدیه بگیرم بدون اینکه لازم باشه خبرای اونارو بهم برسونه

میمونه باقرشون اونم هی از اینکه هیچ سودی نداره و اینا سبیل اونم چرب کنم دایره جور میشه

و لکن الله قتلهم و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی

اوووووووم

گوش معاونشون رو هم پر کنم میدان نده بهشون

گاماس گاماس

از این پست بکشمش پایین

ر رو بفرستیم جای اون

پلان 2 میرسه

نسرین تو حیات داشت توت میخورد میگم قره بالا هع بهار شده اومدی چَرا

میگه چکار میکنی نمیخوایی کاری کنی جای پفیوز

میگم ن

وقتشو ندارم(ولی امپولش آماده است،بعد آمپول هم یه )Tr(میکنم تا هر وقت از اونجا رد میشه بدونه فرهاد بوته ای نیست که بهش بپیچه

ب نوید میگم بیا بگیرم برات بخور(درخت توت رو)میگه قربانت کثیف میشم نمیارزه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد