آقای تابستان

آقای تابستان

برجستگیهای روزانه
آقای تابستان

آقای تابستان

برجستگیهای روزانه

دکی در قبرستان

صبح ساعت هشت و ربع توی دفتر بودم

تمن ا زنگید

گفتم وای سر صبحی این خرش هوس چی کرده خدایا

بله تم نا صبح بخیر

اووم یه کاری داشتم باهات صب بخیر

با بگیر بخواب سر صبحی چه کاری

از خواب بیدارت کردم ؟

نخیر درم چای میخورم

لطفا برام تن ماهی و کنسرو لوبیا و کیلوچه بخر

واییییییی

الان نمیتونم بذار حالم سرجاش بیاد باشه

خیلی خوب یادت نره ها

صبح کی اینارو میخوره اخه

دوتا تن ماهی و کنسرو و کیلوچه سیصد تومن خدا بده برکت

ارزو میگه کاری نداری جایی

میگم ن

منو برسون خانم دکتر رو ببینم

خانم دکتر کجان

بیمارستان

ع اینه دکتر

شلوار از کونش میفته ک

کل تن و گوشتش و لباس و کیف 38 کیلو نمیشه

با ماسک و روسری کرمی گل گلی

میگم مگه پیاده نمیشی

نه خانم دکتر هم بیاد بریم قبرستان!!

قبرستان!!!

شوخیت گرفته سر صبحی ها

خانم دکتر کجا بریم

بریم ارزو جون قبرستان

میخوایین گواهی فوت بدین؟

مرده زنده شده؟

کسیو انداختن اونجا؟؟؟

بریم حالا

تلک و هلک رفتیم رسیدیم

هیشکی نیس

خادم هم کنار مردها تو حجره اش خوابیده

منم پیاده نشدم

با ما چه ک هر چی

داشتم تو گوشی میچرخیدم

20 دقیقه دیگه پیداشون شد.

ن اوضاع عادیه

هیچ خبری هم نیس

بزن بریم داخل شهر بابا

اینا دیوانه ان

پیر شدیم ولی بزرگ نه

WE ARE OLD
BUT
STILL
LIKE
A CHAILD

۱۰ فیلم کمدی برای روزهایی که حوصله ندارید

1- The 40 Old Virgin
2- Sideways
3- School of Rock
4- Mistress America
5- Old School
6- Juno
7- Scott Pilgrim vs. the World
8- Silver Linings Playbook 
9- Why Him ?
10- Unfinished Business

زنها اینگونه می میرند

داشتم تو دیوار دنبال "چای میگشتم"

قیمت مناسبی نداشتند

بسته بندی مناسبی نیز نداشتند

سال 1387 که داشتم گرافیک و بسته بندی یاد میگرفتم یه چیزهایی ازش یادم مونده بود.

بازار پسندی هم نداشتند.

یه آگهی میخکوبم کرد:

مقداری آذوقه شامل برنج روغن مایع چای لوبیا قند به ارزش 900000 تومن بفروش میرسد.

بخاطر بیماری فرزندش

دنبال پول بود

کاش میتونستم کمکش کنم

هیچ جوری عقلم قد نداد.

مطمناً اگه میگفتم میخوام بدون خرید اونا بهت کمک کنم قبول نمیکرد.

من زنی را دیدم

که مرده بود

ولی مثل ما نفس میکشید.

یعنی کسی کمکش کرد؟؟؟

کارگاه گناه سوزی

مهشید دختری لاغر مردنی زرد و موهای تنک و لاجون هست

وقتی میره منبر حرفهای خوبی میزنه

ولی به مکتب هندوها بیشتر معتقده تا افریدگار

الغرض

میگه تو این سرما هوای حیوانات رو داشته باشیم

بهشون اب و غذا مهیا کنیم

و اطمینان داشته باشیم کارما این نیکی رو با سوزانیدن کیفرهای کارهایی که مرتکب شدیم جبران میکنه و انرژی خوبی بهمون برمیگرده

منم دیشب دیدم پیشی اومده خوابیده روی ابگرمکن تا یخ نزنه

هی چش تو چش من بود اذیتش کنم منم چون سنگ و چوب نداشتم بهش نیکی کردم تا جفتمون حال کنیم.

اما

چیزی ک خودم تجربه کردم و اتفاقی پیدا کردم مثلا

کار خوب کردن به نیت ادمهایی خوبی ک از دنیا رفتند بود.

دعا

خیرات و امثال این

حتی اگه به یکی که بنزین نداره کمک کنی

تو سرما مونده ب یه جایی برسونی

حتی محبت کنی و دلخوشش کنی

میتونه شکرگذاری نعمت هایی باشه که توی دست داری

اونجا ک خدا میگه اگر شکر نعمتهای من را بجا بیاورید روزیتان را زیاد میکنم

راندا برن

استر

از اینجا یاد گرفته اند

حتی برداشتن سنگ و میخ و شیشه از خیابون به این منظور که ضرر را از موجودات عابر اونجا کم کنی هم گره زندگی را به نسبت همان کار خوب باز میکند.