آقای تابستان

آقای تابستان

یک جو تمرکز بهتر است از هزار جور تخصص
آقای تابستان

آقای تابستان

یک جو تمرکز بهتر است از هزار جور تخصص

]خیلی گرمممم

زمستان عزیز،
از امشب به اجبار کولر خواهم زد تا بابت سرمایی پول بپردازم که تو رایگان در اختیارم می‌گذاشتی. همیشه دوستت دارم و به یادت خواهم بود.

مست و گیجم منو از این وسط جمع کن

بعد نقشه اشغل دشمنان ب دشمنان

خیابوو ک می پیچم سر خیابون دختری و پسری شاخک منو بدرد میارن

رعایت فاصله اجتماعی(یعنی خیلی نزدیک نیستند)

دختره با چادر مشکی و ژولیده داره مذاکره میکنه

پسره ی شلوار لاتی گشاد چش در چش

من ک حواسم ب اوناس از اینطرف دختری مرتب و متین رو میبینم ک چش ازم برنمیداره(مخت رو ببر یکی دیگه من الان تو فاز نیستم)

میرسم خونه

پووووف

صبح ک میرفتم در یخچال باز مونده و موتور داره جر میخوره تا خنک کنه چرا حواسم نبوده

تا ناهار آماده شه چایی را براه میکنم

ابجوش اماده شه

دوتا غنچه گل سرخ و یه کم چای   میندازم داخل قوری

تو چرخ زدنام میبینم عهوووووووو قوری پر آب سرده منم قیمه رو ریختم رو ماستا

وایییییی این چیه عحححح

اصن میذارم رو گاز همشون باهم بجوشن جهنمه

آهنگ مست و گیجم

اشغل دشمنان ب دشمنان

فکر بدی هم نیس هر چند لاشی گریه اما خوبه جلو کسی که می گوزه باس براش بر ی نی

سجاد ازم گله میکرد چرا با ما کار نکردی و خوب اخلاق هم دستمون بود گفتم حالا دیگه شرایط شما جور نبود

بعد الان ب فکر رسید این گدع (پوفیوز)را با کمک همین سجاد ازاله اش کنم

اول اگر حکم ر اینهفته بیاد پروژه بعدی پوفیوز باشه

ی کلاغ چهل کلاغ برسونه ب گوش رییسشون

از رییس اینفومیشن بک بگیره بیاد ب من بگه

طی این اتک و متک شتکتش رو میکشم رو سرش

بعد نوبت ابی و مهرداد هست

یکی از آمپولای مهرداد رو ک زدم

دوتا به مهرداد بدیهکارم

5 سال ب ابی

جوری بزنمش زمین که گه خوردنش عسل مزه بده

علیرضا از اونجاییکه پولکیه و خوب خبر میاره میبره ب طمع سفارش کردنش ب رییسشون میخ پوفیوز رو بزنیم

ب رحیم هم کارت هدیه بگیرم بدون اینکه لازم باشه خبرای اونارو بهم برسونه

میمونه باقرشون اونم هی از اینکه هیچ سودی نداره و اینا سبیل اونم چرب کنم دایره جور میشه

و لکن الله قتلهم و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی

اوووووووم

گوش معاونشون رو هم پر کنم میدان نده بهشون

گاماس گاماس

از این پست بکشمش پایین

ر رو بفرستیم جای اون

پلان 2 میرسه

نسرین تو حیات داشت توت میخورد میگم قره بالا هع بهار شده اومدی چَرا

میگه چکار میکنی نمیخوایی کاری کنی جای پفیوز

میگم ن

وقتشو ندارم(ولی امپولش آماده است،بعد آمپول هم یه )Tr(میکنم تا هر وقت از اونجا رد میشه بدونه فرهاد بوته ای نیست که بهش بپیچه

ب نوید میگم بیا بگیرم برات بخور(درخت توت رو)میگه قربانت کثیف میشم نمیارزه

دلگرمی ب پدر

این ای فیلم یه فیلمی داره می پخشه(مرد نقره ای)

دانیال و پدرش دارن خر همدیگرو میگیرن و دعوا بالا گرفته اسمش نمیدونم ساعت 00-00 تکرار هست

نبود انرژی غالب مردانه در خانه به جر و بحث و دعوا و ناسازگاری با پدر خانه می انجامد.

مثه تمام آیینهای دنیا مثل دعا خواندن خیرات کردن و بالوادینا احسانا روشهایی وجود دارد که این انرژی اوج بگیرد و کانون خانه را گرم کند.

فرزندانی که عاق میشوند،درگیرند،دعوا دارند و یا نسبت به پدرشان بی احترامی و پرخاش میکنند

در زمینه های مربوط به شغلی ازدواج و درخشش اجتماعی به مشکل میخورند و با تعمیر کردن این نقص در زندگی کم کم موانع مربوط رفع شده و درگیری کم و محو میشودوشغل ودرامد بهتر میشود و جایگاه پدر به جایگاه اوج خود و اثرات ان نیز تجلی میابد.

اگر شما نیز شاهد این موارد هستید در طول روز اجازه دهید خورشید به داخل منزل بتابد.

پختن شله زرد و توزیع آن نیز اثرات کمک کننده دارد.مخصوصا کسانی که پدرشون در قید حیات نیست

یکشنبه هم که فرنگیا بهش میگن سان دی

تا آخرشو بخون